روز سی و هفتم
خواب غفلت تا به کی...
مراقبه میکنم از صدهزارتا آدمی که همزمان با هم در سرم حرفهای ضد و نقیض می زدند، دعوا میکردند، سرزنش میکردند، غر می زدند و... حالا فقط ده بیست تایی با قی مانده اند که می ترسانند و می خواهند گریه کنند .
توی سرم آرامش بیشتری حکمفرما شده اما باز هم باید ادامه بدهم. خدایا به تو پناه می برم از وسوسه شیطان
می دانم نوشته هایم کمی بی سر و ته شده اما واقعا مجبورم خیلی چیزها را خلاصه بنویسم.